تعدد نامتقارن سرویسها و مجموعههای اطلاعاتی در عراق با زمینه اختلافات قومی-مذهبی سران و ماموران اطلاعاتی، بویژه پس از فتنه داعش، آشفتگی محسوسی را در بدنه نظام اطلاعاتی-امنیتی عراق ایجاد کرده است. اما این به معنای ناکارآمدی محض این سرویس و ناتوانی در تأمین امنیت نسبی این کشور نیست. با گزارش مشرق از سرویس اطلاعاتی عراق همراه باشید.
عراق با 33 میلیون و 420 هزار نفر جمعیت، از جمله کشورهایی است که از ترکیب جمعیتی نامتجانس برخوردار است. جمعیت عمده این کشور را اعراب با 75 تا 80 درصد و کردها با 15 تا 20 درصد تشکیل میدهند. البته نژادهای دیگری مانند آشوریان، ترکمنها نیز در عراق سکونت دارند. به لحاظ مذهبی نیز حدود 70 درصد مردم این کشور شیعه و 30 درصد اهل سنت هستند. ضمنا، درصد کمی از جمعیت عراق را نیز سایر مذاهب غیر اسلامی تشکیل میدهند. پیشینه تاریخی عراق به عنوان یک واحد سیاسی مستقل در عرصه بینالمللی به کمتر از یک قرن (پایان جنگ جهانی اول) برمیگردد. بررسی تاریخ عراق نشان میدهد که سیاستگذاریهای انگلستان در شکلگیری این کشور و سیاستهای آمریکا و انگلیس در استقرار دولتهای متعدد در عراق تاثیر گذار بوده است. این کشورها، با مدیریت زمینههای واگرائیهای موجود در عراق که عمدهترین آنها اختلافات مذهبی و قومی است، سعی نمودهاند اهداف سیاسی و امنیتی خود را اعمال کنند.
دموگرافی قومی - مذهبی عراق (میزان جمعیت شیعیان عراق براساس منابع مختلف از ۶۰ تا ۸۰ درصد برآورد شده است)
نظام اطلاعاتی عراق، امروزه شامل دو سرویس اطلاعاتی اصلی موسوم به
"وزارة الامن الوطنی" که مسئولیت اطلاعات و امنیت داخلی و "
جهاز المخابرات" (INIS) که سازمان اطلاعات و امنیت برون مرزی است، سه معاونت اطلاعاتی تحت نام "
استخبارات" (شامل استخبارات
وزارت دفاع، استخبارات
وزارت کشور، و استخبارات
ارتش) و یک سازمان اطلاعاتی مربوط به کردستان این کشور به نام "
آسایش" است. استخبارات وزارت دفاع وظیفه حفاظت از اطلاعات دفاعی و جاسوسی اطلاعات دفاعی کشورهای رقیب را دارد؛ استخبارات وزارت کشور، وظیفه کنترل و مقابله با معاندین و جاسوسان ضد نظام عراق را بر عهده گرفته است؛ و استخبارات ارتش وظیفه حراست از اطلاعات خودی و جاسوسی اطلاعات ارتش کشورهای رقیب را انجام میدهد.
وزارة الامن الوطنیاز این وزارت که در اواخر دوره نوری المالکی تشکیل شد و وظیفه تامین امنیت داخلی عراق را بر عهده دارد و به گفته آمریکاییها بسیار تحت تاثیر ایرانیها عمل میکند، به سبب فعالیت تازه، اطلاعاتی از این سازمان در دسترس نیست و فقط این موضوع مشخص است که از ترکیب نیروهای اداره امن العامه و اداره امن الخاص که در دوران صدام حسین در هر استان مستقر بودند و نقش بسیار مهمی برای وی داشتند، به وجود آمده است.
مدیریة الامن االعامه (GSD)دیروز و جهاز المخابرات (INIS) امروز
از آغاز تا پایان حکومت صدام حسین"
وزارت الامن الوطنی" امروز با نام قبلی "
مديريه الأمن العامه" (اداره کل امنيت عمومی) قديمیترين مرکز اطلاعاتی عراق به شمار ميآيد که در زمان قيمومت انگليس بر عراق ـ دوره پادشاهی فيصل اول ـ بر مبناي الگو و ساختار سازمان اطلاعات آن کشور بنا شد. پس از آن که نظام سلطنتی توسط ژنرال "عبدالکريم قاسم" منقرض گرديد، وي برخي از کارکنان «امن العام» را عهدهدار خبرگيری در قوای مسلح کرد. ژنرال، «مکتب الخاص» (دفتر ويژه) که زير نظر خودش اداره میشد را نيز تاسیس کرد.
ژنرال عبدالکریم قاسم
چارت تشکيلاتی و سازمانی اداره «الأمن العامه» این گونه تعریف شده بود که زير مجموعه وزارت کشور باشد. در پی فروپاشی نظام پادشاهی، بسياری از گزارشهای آن -به خصوص گزارشهای دفتر ويژه- مستقيماً در اختيار رئيس جمهور و فرمانده کل نيروهای مسلح قرار گرفت. ديری نگذشت امنالعام توسط ژنرال قاسم تقويت شد و دامنه وظايف و اختياراتش گسترش و افزايش يافت.
به دنبال کودتای حزب بعث، قدرت اين سازمان بیشتر و بر شدت کنترل شهروندان افزوده شد. در سال 1971، امنالعالمه تقریبا در همه استانهای عراق شعبه داشت. در سال 1973، بر اساس توافقنامه امنيتی بین عراق و شوروی و در چارچوب معاهده دو جانبه همکاریهای دوستانه ميان دو کشور، در پی دعوت "يوری آندره پوف" -رئيس KGB- شماری از عناصر امنالعام و کارشناسان ديگر نهادهای امنيتی عراق، برای گذران دورههای آموزش در دستگاههای KGB (سرويس اطلاعات) و GRU (اطلاعات نظامی) راهی اتحاد جماهير شوروی شدند.
امنالعام که چند سالی است به آن
«مخابرات» هم گفته شده است، در دوره دهشتناک حاکميت صدام اقدام به کنترل و سرکوب هر حرکت مخالف از ناحيه شیعیان، کمونيستها، کردها، قوم گرايان، بعثیهای سوری، جنبشهای دانشجويی، همچنين کنترل دقيق ارتباطات خانوادههای معدومين، دستگيرشدگان، فراريان، مبارزان، و شناسايی اخلالگران اقتصادی و مبارزه با محتکران، قاچاقچيان و تعامل با ميليشيای بعثی کرد.
در سال 1982، این سازمان دچار یک تصفیه سازمانی شد. در آن زمان، ریاست سازمان بر عهده "
سعدون شاکر" بود. وی که اصالت تکریتی داشت، به یاری "برزان حسین التکریتی" -برادر کوچکتر و ناتنی صدام حسین- درجات ترقی را پیموده و به این مقام رسیده بود. اما سازمان تحت امر وی در انجام عملیات ترورهای روستای "الدجیل" حکومت را یاری چندانی نکرد و این امر اصلا به مذاق صدام حسین خوشایند نیامد. سازمان، چندین شبکه اطلاعاتی را در خود میدید و ماموران آن هم به صورت داخلی و هم به صورت خارجی شروع به حذف مخالفین رژیم بعث کرده بودند.
سعدون شاکر در کنار صدام حسین
در این مرحله و در سال 1983، برزان وارد عمل شد و با کمک مخابرات عملیات کشتار جمعی روستائیان دجیل، ربودن افراد مهم طایفه "بارزانی" از اردوگاه "قوشتبه" و ترور 90 نفر از خاندان "حکیم" را صورت داد. برزان، مسئول بسیاری از ترورهای خارج از کشور است که از آن دست میتوان به ترور "
آیتالله مهدی الحکیم" در سودان در ژانویه سال 1988 و دکتر "ایاد حبشی" در 16 اکتبر 1986 در رم اشاره کرد. که مورد اول را با کمک استخبارات العسکریه انجام داد. همچنین همکاری با سازمانهای تروریستی، پولشویی، و خرید سلاح از جمله اقدامات آنها بود.
پس از جنگ خلیج فارس، قدرت معاونت خارجی سازمان امن العام به نصف آن در پیش از سال 1990 تقلیل یافت و مبارزه با تروریسم به طور محسوس به معاونت داخلی سپرده شد.
اما در سال 1993، امن العام در اقدامی متهورانه، اقدام به ترور جورج بوش -رییس جمهور وقت آمریکا- و امیر وقت کویت از طریق تعبیه بمب در خودرو آنها کرد. طرح اول امکانپذیر نشد و طرح دوم توسط مقامات امنیتی کویت افشاء و با دستگیری 16 نفر به رهبری 2 عراقی خنثی گردید.در سال 1995، صدام به علت عدم لیاقت "
سبعاوی ابراهیم الحسن التکریتی" -برادر ناتنی خود- در تامین امنیت داخلی عراق، اقدام به برکناری وی کرد. سپس، تیمسار "مجید حسن المجید" را جایگزین وی کرد و برادر خونخوارش برزان را به عنوان نماینده دائمی عراق در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل به نیویورک گسیل داشت.
سبعاوی ابراهیم الحسن التکریتی
در ژانویه 1998، سران اتحادیه میهنی کردستان (PUK) به ریاست جلال طالبانی دیداری محرمانه با "رافح دهام التکریتی" -رییس وقت سازمان- در بغداد داشتند. رافح، که به دنبال ایجاد اتحاد با PUK و حزب دموکراتیک کردستان KDP با رعایت استقلال طلبی (1991) آنها بود، در سلیمانیه نیز به سران آنها نشستی محرمانه داشت. صدام از این امر باخبر شده و به شدت برآشفت. لذا، وی را برکنار کرد و سه روز بعد جسد وی یافت گردید. جمعی از رسانههای عراقی، علت مرگ را تصادف و جمعی دیگر سکته قلبی اعلام کردند. اما حقیقت چیز دیگری بود. تحلیلگران و آگاهان به خوبی میدانستند که رافح به چه علت کشته شد. عدهای، دلیل مرگ وی را عدم تواناییاش در حفظ اطلاعات ارتش عراق در قبال روسیه دانستند و عده دیگر، او را قربانی کشمکش بین برزان و "عدی حسین" -پسر بزرگ صدام- خواندند. برزان، خود را جانشین به حق پس از صدام میدانست و عدی به هیچ وجه این را برنمیتافت. رافح، در این میان از برزان حمایت کرد و عدی بر نشان دادن ضربه شصت به عموی خود، وی را نشانه رفت.
"صدام حسین" -دیکتاتور معدوم عراق- راسا و رسما مسئوليت عالی اين سازمان مخوف را از زمان وقوع کودتای حزب بعث تا واژگونی خود پس از سه دهه و نيم بر عهده داشت. دفتر اين نهاد امنيتی و ساختمانهای اصلی آن در منطقه "البلديات" بغداد بود. رؤسای اين سرویس اطلاعاتی از آغاز حکومت حزب بعث تا سرنگونی صدام حسین عبارت بودند از:
ناظم کزار (از 1968 تا 1973)
سعدون شاکر محمود العزاوی (از 1973 تا 1977)
فاضل البراک (از 1977 تا 1985)
سبعاوی ابراهيم حسن (از 1985 تا 1990)
طه عباس الأحبابی (از 1990 تا 1992)
عبدالرحمن الدوری (از 1992 تا 1994)
طاهر جليل حبوش (از 1997 تا 1999)
رافع عبداللطيف طلفاح (از 1999 تا 2003)
قتل و ترور رفقا به دستور صدام
1
- فؤاد الركابی: مؤسس حزب بعث در عراق و نماينده حزب در اولين دولتی بود كه بعد از 12 جولای 1968 تشكيل شد. الركابی، در حالی كه 28 سال داشت و مهندس عمران بود، به وزارت عمران منصوب شد. بعدا، صدام او را به جاسوسی برای آمريكا متهم كرد و در زندانی واقع در شرق بغداد حبس كرد. سپس يك زندانی ديگر به نام "عبداللطيف السامرائی" كه زنی را به قتل رسانده بود، با وعده آزادی از حبس مأمور كرد تا الركابی را به قتل برساند. السامرائی با كاردی كه مسئولان زندان در اختيارش گذاشته بودند، الركابی را مضروب كرد. امكان كمك به الركابی در بيمارستان وجود داشت اما صدام دستور داده بود او را بر روی تخت به حال خود رها سازند تا جان بدهد.
2- اياد سعيد ثابت: عضو فرماندهی منطقهای حزب بعث بود. او دريافته بود كه رسيدن صدام به قدرت، زندگانياش را با خطر رو به رو میكند. از اين رو، عراق را ترك كرد. صدام دستور ترور وی را صادر كرد، ولی تلاشهای دستگاه اطلاعاتی عراق برای ترور اين شخص، ناكام ماند.
3- سعدون البيرمانی: در يك تصادف ساختگی اتومبيل، او و همسرش كشته شدند.
4- سمير عزيز النجم: صدام او را به خود نزديك گردانيد و به عضويت در فرماندهی منطقهای حزب ارتقاء داد؛ اما در يك سانحه هوايی عمدی، او را از بين برد.
5- خالد علی صالح: اين شخص تا سال 2003 (سقوط صدام) در تبعيد به سر میبرد.
6- سليم الزيبق: صدام به او سم تاليوم خورانيد و در اثر مسموميت از دنيا رفت. در آن هنگام گفته شد مبتلا به سرطان بوده که مشخصا صحت نداشت.
7- عبدالكريم الشيخلی: در 8 آوريل 1980 در حالی كه بازنشسته شده بود، با شليك گلوله ترور شد.
بدلسازی برای عُدی صدام حسین
یکی دیگر از هنرهای امن العام اجرای پروژه بدلسازی برای عدی صدام حسین بود. "لطیف یحیی" -افسر وقت ارتش عراق و همکلاسی قدیم عدی- که شباهت بسیاری به عدی داشته در دهه 1980 توسط همین سازمان شناخته شده و به کاخ ریاست جمهوری نزد صدام و عدی برده میشود. به اجبار (حبس یک هفتهای و تجاوز به خواهرش در حضور او) در منگنه قرار گرفته و پس از عمل جراحی پلاستیک کاملا همانند او میشود. وی سالها نقش عدی را در محافل و مجامعه مختلف بازی میکند و سرانجام پس از مشاهده حجم عظیمی از رذالتها و پستیهای عدی در طی سه سال، به اروپا گریخت و 5 سال تمام تحت معالجه روانی قرار گرفت. عدی، وی را تهدید به بازگشت کرد اما یحیی نپذیرفت و در نتیجه پدرش توسط عدی اعدام شد.
لطیف یحیی در سمت راست
از سال 2003 تا کنون ( و تغییر نام به جهاز المخابرات)
اما پس از اینکه "پل برمر" -فرماندار آمریکایی موقت عراق- ارتش و سرویس اطلاعاتی صدام را در سال 2003 منحل کرد، مدیریه العامه در سال 2004 توسط "ایاد علاوی" -نخست وزیر وقت- با کالبد و شمایلی جدید با نام جهاز المخابرات شکل گرفت.
سازمان جهاز المخابرات که با نام "المخابرات" از سال 1997 به دستور صدام حسین به ریاست "
طاهر جلیل حبوش" تشکیل یافت، پیوسته نقش اصلی را در پشت کردن رژیم صدام به تحریمهای سازمان ملل، پنهان کردن تسلیحات نظامی، و کارشکنی نسبت به بازدید بازرسان سازمان ملل داشت. این سرویس با نام کامل "جهاز المخابرات الوطنی العراقی" در سال 2004، پس از سقوط صدام، توسط دولت ائتلافی موقت "پل برمر" (Paul Bremer) تشکیل یافت.
طاهر جلیل حبوش
پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003، پل برمر اقدام به منحل کردن ارتش و سرویس اطلاعات (IIS) عراق کرد. به تدریج با وخیمتر شدن اوضاع امنیتی عراق و مقاومت بیشتر مردم علیه اشغال این کشور، نیاز به وجود یک نهاد اطلاعاتی-امنیتی احساس شد. در دسامبر 2002، واشنگتن پست در مطلبی خبر از سفر "ایاد علاوی" و "نوری بدران" دو عضو ارشد شورای داخلی حکومت و جنبش وفاق ملی به آمریکا جهت استمداد جستن از دولت آمریکا برای تشکیل یک سازمان اطلاعاتی-امنیتی به کمک سازمان سیا داد. قرار شد که این سازمان به ریاست بدران و با استخدام افسران اطلاعاتی سابق صدام حسین تاسیس شود. اولین وظیفه سازمان، برخورد با هرگونه اغتشاش بود. فرایند استخدام با کمک دستگاه دروغسنج سازمان سیا صورت پذیرفت.
ایاد علاوی
در ژانویه 2004، روزنامه نیویورک تایمز خبر از تشکیل قریب الوقوع سازمان اطلاعاتی جدید داد. مقرر شده بود که پرسنل اولیه این سازمان بین 500 تا 2 هزار نفر باشد و بودجه آن توسط دولت آمریکا تضمین گردد. در آن زمان، زمزمهها خبر از ریاست احتمالی "
ابراهیم الجنابی" بر سازمان میداد. این تلاشها موجب اعتراض "احمد چلبی" -سیاستمدار تبعیدی سابق که پیوسته روابط خوبی با سازمان سیا داشته است- شد. وی، اقدام به تشکیل سازمان جدید را احیاء امنیت به سبک بعثی با آمیزههای سرکوبگری خواند.
در آوریل 2004، پل برمر منشور آماده شده سازمان را تحویل داد و با امضای قانون شماره 69، شورای حکومتی را مجاز به تاسیس سازمان اطلاعاتی کرد. اولین رییس سازمان، "
محمد عبداله الشهوانی" است. بودجه سازمان که توسط کنگره آمریکا تعیین شده بود، کاملا شکل محرمانه داشت و البته در حقیقت 3 میلیارد دلار برای مدت زمان سه سال بود که فعالیتهای سیا در عراق را پوشش میداد.
محمد الشهوانی
شهوانی، از سال 1955 تا 1984 در ارتش خدمت کرد و در سال 1990 به انگلیس گریخت. او، سه فرزند پسر خود را در کودتای 1996 -که توسط سازمان سیا و حزب وفاق ملی عراق (INA) شکل گرفت و به شدت سرکوب شد- از دست داد.
در اوسط سال 2004، شهوانی خبر از ترور 18 مامور سازمان داد. 10 نفر از آنها توسط سازمان بدر و 8 نفر دیگر توسط نیروهای "
ابومصعب الزرقاوی" سرکرده شاخه القاعده عراق کشته شدند. وی، همچنین سفارت ایران در بغداد را متهم به دست داشتن در ترورهای صورت گرفته از سوی سازمان بدر کرد.
این سازمان با اینکه مستقیما به شخص نوری المالکی گزارش میداده، اما به دلیل وجود افسران سابق حزب بعث هیچگاه مورد وثوق و اعتماد او و دولت شیعهاش قرار نگرفته است، تا جایی که محمد شهوانی -رییس سابق سازمان- از سال 2006 از ورود به جلسه هیئت دولت منع شد.
در عراق، عمق همکاری و آرامش دو سرویس اطلاعاتی عمده پیوسته تابع و وابسته به رابطه مقامات شیعه و سنی این کشور بوده است.
جهاز المخابرات چه در گذشته و چه امروز نقش بسیار پررنگی در کنترل پلیس عراق و تمامی نهادها و سازمانهای مستقر در خاک عراق داشته و گروههای شبه نظامی بسیاری را فرماندهی میکند. هم اکنون ریاست این سازمان بر عهده "خدیر اسماعیل ابراهیم المشهدانی" است.
اهداف
در قانون شماره 69، انجام اعمال و عملیاتهای اطلاعاتی INIS (جهاز المخابرات) در رابطه با موارد ذیل تعریف شده است:
* تهدیدات ممکن برای امنیت ملی عراق.
* تروریسم و اغتشاش.
* بازداری تولید سلاحهای کشتار جمعی، مقابله با تولید و قاچاق مواد مخدر، و مبارزه با جنایات سازمانیافته خطرناک.
* مبارزه با جاسوسی و هر اقدامی که به دموکراسی ملی ضربه بزند.
وظایف
جمعآوری اطلاعات برونمرزی، انجام عملیاتهای ضد اطلاعات داخلی، و انجام عملیاتهای محرمانه -شامل انجام فعالیتهایی برای دیگر سرویسهای اطلاعاتی جهان از وظایف این سازمان است.
معاونتها و بخشهاسرویس اطلاعات برونمرزی عراق در زمان صدام حسین دارای 24 بخش بود که امروزه کماکان (با اندک تغییری) بدین شکل باقی مانده است:
M1: دفتر ریاست سازمان M2: معاونت اداری-مالی
M3: اداره فرایند دادهها و امنیت اطلاعات: مغز تکنولوژی رایانهای و دادهای سازمان را میتوان این اداره دانست.
M4: اداره اطلاعات برونمرزی: این اداره موظف به جمعآوری اطلاعات در حوزههای نظامی، سیاسی، رسانهای، و سلامت و بهداشت از کشورهای دیگر و ارزیابی ظرفیت دولت عراق در قبال این مشخصهها است.
M5: اداره ضد جاسوسی: این اداره که آن را خواهر دو قلوی M4 میخوانند، یکی از مهمترین ادارات سازمان با وظیفهای بسیار خطیر است. فعالیت تمامی شرکتها، سفارتها، و سازمانهای بینالمللی در عراق در زیر ذرهبین این اداره قرار دارد. M5 شامل 5 بخش میشود:
بخش یک- ایران، ترکیه، اسرائیل
بخش 2- سوریه، لبنان، اردن و کشورهای حوزه خلیج فارس
بخش 3- شمال آفریقا و آسیای شرقی
بخش 4- قاره آمریکا، اروپا، و سازمان ملل
بخش 5- امور کلی و عمومیM6: اداره امنیت داخلی: وظیفه این اداره هم بسیار سنگین بوده و توفیق در عملکرد آن بسیار به اداره فرایند دادهها وابسته است. از وظایف این اداره میتوان به نظارت بر نشستهای داخلی، ایمیلها، عملکرد مردم در اینترنت و امنیت اطلاعات اشاره کرد.
M7: اداره بازپرسی و پیگرد: این اداره، مسئول مستقیم زندان سیاسی "حاکمیه" در بغداد است. هر فرد داخلی و خارجی که برای امنیت و منافع ملی خطر محسوب شود تحت پیگرد و بازجویی این اداره قرار میگیرد. معمولا، نیروهای M6 و M10 در برنامه بازجویی به کمک این اداره میآیند.
M8: اداره نظارت بر جنبشهای آزادیبخش: این اداره بیشتر شکل سیاسی دارد تا اطلاعاتی. طبق اظهارات "خالد الدوری" -مامور سابق این اداره- M8، پیوسته میزبان سازمانهای آزادیبخش فلسطین بوده و خط و ربطهای عمیقی بین آنهاست.
M9: اداره ارتباطات: این اداره، مسئول برقراری ارتباط کابلی و بیسیم بین ادارات مختلف سازمان است.
M10: اداره مطالعات و پژوهش: این اداره، مسئول گردآوری، تنظیم، و انتشار منابع باز اطلاعاتی از دولتهای دیگر است. این اطلاعات، برای دیگر ادارات سازمان ارسال و مورد تحلیل قرار میگیرد. این اطلاعات شامل اطلاعات سیاسی، اقتصادی، تجاری، نظامی، فرهنگی، و بینالمللی کشور مذکور میشود.
M11: باشگاه آموزشهای لازم اطلاعاتی و آمادهسازی بدنی: تمامی آموزشهای آمادهسازی نیروهای قدیمی و جدید سازمان و تهیه متن سخنرانیهای امنیتی مسئولین ارشد سازمان توسط M11 صورت میگیرد.
M12: اداره حسابداری: تمامی امور مالی سازمان اعم از مدیریت حسابهای بانکی آن در داخل و خارج، خرید تجهیزات فناوری و جاسوسی، خوراک، پوشاک، و دستمزد ماهیانه نیروها توسط این اداره صورت میگیرد.
M13: اداره عملیاتهای محرمانه: یکی دیگر از بخشهای مهم سازمان M13 است. این اداره مسئول عملیاتهایی نظیر استراق سمع، قفلگشایی اماکن و منازل تیمی، و اقدامات ضد جاسوسی در سفارتهای عراق در خارج از کشور است. در ابتدا، هدف مورد نظر شناسایی شده و برای عملیات گردآوری اطلاعات معین میگردد. اینجاست که این اداره وارد عمل شده و اطلاعات به دست آمده را در اختیار اداره درخواست کننده جهت تحلیل قرار میدهد. M13، در میان ادارات دیگر به اداره نظارت تکنیکی و عملیاتهای تکنیکی نیز معروف است.
M14: اداره عملیاتهای ویژه: این اداره مسئول آموزش نیروهای عملیات ویژه است. نیروهای این اداره از ملیتهای عراقی، سوری، یمنی، لبنانی، فلسطینی، سودانی، و مصری هستند که برای مقابله با اقدامات تروریستی، بمبگذاری، دستگیری افراد مهم بسیار خطرناک، و حفاظت از تاسیسات شهر "سلمان پاک" آموزش داده شدهاند. "پروژه چالش" این اداره در سازمان زبانزد است. پروژهای ویژه جهت خنثی سازی انواع اقدامات بمبگذاری و انتحاری. این پروژه به قدری محرمانه است که هیچ جزییاتی در مورد آن تا به امروز به دست نیامده و فقط نام آن در دسترس است.
M15: اداره امور حقوقی و قضایی: قلب تپنده قضایی و حقوقی جهاز المخابرات این اداره است. تمامی اطلاعیهها و تشویقات و تنبیهات سازمان توسط این اداره به تمامی نیروهای ابلاغ شده و اجرا میگردد. M15 عملا به عنوان دستیار M1 و M2 نیز فعالیت دارد.
M16: اداره جرمشناسی: این اداره که از دل M9 بیرون آمده، مسئول بررسی و تحقیق در مورد جرایم سازمانیافته، و خطرات زیستمحیطی و شیمیایی است. این اداره با کمک M4 تمامی سفارتهای عراق را مجهز به تجهیزات ضد اتمی، مادون قرمز، کشف بمب، اشعه ماورا بنفش برای تحلیل مواد شیمیایی، و اشعه ایکس کرده است.
M17: اداره اطلاعات سیگنالی: وظیفه این اداره نظارت، گردآوری و تحلیل همه ارتباطات صوتی است. پروژه مشهور این اداره که به "858 " معروف بود، در طی جنگ اول خلیج فارس نابود شد. سپس، نام خود را به "پروژه هادی" تغییر داد. در نیمه دهه 1990 به دستور صدام به عنوان M17 وارد سازمان شد و با 4 بخش و دو شاخه و جذب 2 هزار و 500 پرسنل در آغاز، تبدیل به بزرگترین اداره سازمان گردید. M17، مسئولیت تضمین حفاظت ارتباطات نیروها و جاسوسی از ارتباطات کشورهای رقیب را بر عهده دارد.
M18: اداره امور مربوط به اقامت افراد: این اداره، مسئول صدور ویزا، و تفهیم و اجرای کلیه قوانین مهاجرتی برای عراقیهای داخل و خارج از عراق است.
M19: اداره ناظر بر پروژههای تجاری: در دوره صدام حسین، کنترل تمامی امور بازرگانی شرکتهای عراقی و وارد کردن تجهیزات دارای مصرف دوگانه و تمامی مواد و لوازم مصرفی ممنوعه به عراق، تحت نظر این اداره صورت میگرفت اما میزان کثافتکاریهای معاملاتی این اداره به حدی بالا گرفت که نهایتا این اداره منحل شد و در ادارههای اطلاعات برونمرزی و ضد جاسوسی ادغام گردید.
M20: اداره نظارت: این اداره مسئول مستقیم نظارت بر فرد مهم تحت نظر سازمان برای دستگیری یا ترور است. M20، مستقیما با معاون سازمان در ارتباط است. پس از مشخص شدن هدف، درخواست جمعآوری اطلاعات در مورد وی به معاونت سازمان مطرح میگردد و پس از موافقت، مراحل جمعآوری اطلاعات مربوطه طی 7 الی 10 روز آغاز میگردد.
M21: دفتر پروژه غفیقی (Al Ghafiqi): وظیفه این اداره ساخت و تولید انواع بمب و مواد منفجره جهت اجرای عملیاتهای مربوط به ترور افراد و خرابکاری است. M21 که در اواسط دهه 1990 از دل M9 بیرون آمد، طراح اصلی بسیاری از تجهیزات و بمبهای مورد استفاده در ترورهای دهه 1990 تا 2003 است. امروزه مشخص نیست که نام این اداره هنوز به مانند قدیم است یا تغییر یافته است. این اداره، دائما در حال طراحی روشهای جدید ساخت بمب و نوع بکارگیری آنها است. از این تجهیزات میتوان به کتاب، کمربند، چمدان، صندلی ماشین، جلیقه، قمقمه، جهبه دستمال کاغذی، و تشک برای تعبیه بمبهایی چون C4، RDX، PE4، و TNT در داخل آنها اشاره کرد.
M22: اداره خدمات حفاظتی: این اداره مسئول حفاظت از تاسیسات و تجهیزات سازمان و مراقبت از کاخ ریاست جمهوری و نخستوزیری عراق است. همچنین وظیفه حفاظت فیزیکی از مسئولین ارشد سازمان بر عهده M22 است. تمامی امن خانههای مخصوص پرسنل برای انجام عملیاتها توسط این اداره تعیین و حفاظت میگردند. اداره مورد نظر، پیش از این، در دوره صدام از سران منافقین نیز حفاظت به عمل میآورد. نقش M21 در پنهان سازی تسلیحات شیمیایی از چشم بازرسان سازمان ملل در سال 2002 که منجر به حمله آمریکا شد را نمیتوان نادیده گرفت.
M23: اداره صنایع نظامی: قلب تپنده سازمان در حراست از تمامی تجهیزات نظامی و سلاحهای شیمیایی سازمان و تدارک و تهیه و خرید همه آنها از کشورهای دیگر این اداره است. نقش این اداره در قصه پنهان سازی سلاحهای شیمیایی در سال 2002 نیز بسیار پر رنگ است.
M40: اداره نظارت بر فعالیتهای گروههای اپوزیسیون: این اداره مسئول نظارت بر تمامی گروههای اپوزیسیون حکومت عراق است که شامل حزب الدعوة الاسلامیه، حزب کمونیست، و وهابیون میشود. M40، مراکز ماهوارهای بسیاری جهت استفاده در جای و جای کشور دارد. به گفته یکی از مامورین این اداره، "عباس الدولیمی الاوانی" که از سال 1990 رییس این اداره بود، در روز 9 آوریل 2003 به تمامی پرسنل M40 دستور میدهد که تمامی اسناد را بسوزانند و بدین گونه به قول او "M40 برای همیشه تمام میشود". اما حالا، با حفظ هویت خود در سازمان با نام دیگری فعالیت دارد.
عملیاتهاعملیات شهاب الثاقب
با پیروزیهای ارتش، نیروهای امنیتی، و نیروهای "الحشد الشعبی" (بسیج مردمی) در عملیات "لبيك يا رسول الله" که ضربههای محکمی به بدنه نیروهای تروریستی وارد شد، جهاز المخابرات با همکاری و هماهنگی دستگاههای امنیتی و شورای عالی قضایی توانست عملیات اطلاعاتی موسوم به "الشهاب الثاقب" را بر علیه گروه تروریستی داعش در بغداد انجام دهد. در این عملیات، این دستگاه امنیتی توانست چند گروه تروریستی که به ولایت بغداد موسوم هستند را از هم جدا کند و تعداد زیادی از سلاحها، کمربندهای انفجاری و بمبهای دستساز قابل تعبیه در خودرو و موتور سیکلت را کشف نماید. باند تروریستی مذکور، تاکنون مجموعهای از خیانتها را در حق مردم عراق اعمال کرده است. 31 تروریست دستگیر شده در این عملیات، در مناطق مختلفی از قبیل "الکرخ" و "ولایت الجنوب" و "دیالی" به چهار یگان تقسیم شده بودند. آنها به انجام 52 عملیات تروریستی در پایتخت عراق در اواخر سال 2014 و اوایل سال 2015 اعتراف کردهاند.
پروژه ترور مخالفین صدامیکی از مهمترین وظایف سازمان جهاز المخابرات در دوران صدام (که مدیریة الامن العامه نامیده میشد)، ترور مخالفین وی بود. دانه درشتهای اپوزیسیون حکومت بعث در خارج از مرزهای عراق، پیوسته تحت آماج ترور عوامل این سازمان بودند که از آن دست میتوان به ترور شیخ طالب السهیل در سال 1994 در لبنان، و سری ترورهای شهر "امان" اردن در دهه 1990 اشاره کرد.
پروژه نفوذ به گروهها و سازمانهای اپوزیسیونیکی دیگر از پروژههای بسیار حرفهای این سرویس اطلاعاتی، نفوذ به گروهها و سازمانهای اپوزیسیون جهت یافتن ریشههای عناد بود. بطور نمونه، افسران اطلاعاتی مخابرات با نفوذ به "جنبش وفاق ملی عراق" در سال 1996، موفق به کشف افسران ارتشی مرتبط با این سازمان شدند و در نتیجه همه آنها به جرم خیانت به جوخههای مرگ سپرده شدند.
با بهبود رابطه بین صدام و مسعود بارزانی، مامورین اطلاعاتی سازمان اجازه یافتند که با نفوذ به شمال عراق، مامورین اطلاعاتی سازمان سیا و عوامل کلیدی اپوزیسیون را ترور کنند.
پروژه کنترل خبرنگاراناصحاب رسانه در عراق، پیوسته تحت کنترل شدید رژیم بعث بودند و البته امروز نیز از این قاعده مستثنی نیستند. ترور بیصدای برخی از روزنامهنگاران عراقی در داخل و خارج از مرزهای عراق توسط همین سازمان صورت گرفت. اعما فشار و تهدید و ایجاد رعب و وحشت آنقدر بر اصحاب رسانه مستولی شده بود که عملا نبض قلم آنها در اختیار صدام حسین و مقامات بعثی قرار داشت. سازمان، در کشورهای آمریکا، نیوزلند، روسیه، اردن، امارات عربی، قطر، و استرالیا دارای دفاتری بود که از آن به راحتی روزنامهنگاران برون مرزی خود را کنترل و هدایت میکرد.
قاچاق انواع سلاح، دارو، و تنباکوسازمان، در دوره صدام ید طولایی در قاچاق انواع دارو و تنباکو و سلاح داشت. عوامل اطلاعاتی، با سفرهای متعدد و زد و بندهای کثیف، اقدام به وارد کردن انواع موارد ذکر شده و کسب درآمد از این راه برای رژیم بعث میکردند.
طرح ترور جورج بوشدر آوریل سال 1993، 14 نفر از عوامل اطلاعاتی سازمان مامور ترور جورج اچ دابلیو بوش (بوش پدر) که در آن زمان دو ماه از پایان ریاست جمهوریاش میگذشت، شدند. آنها بمبی را در داخل خودروی حامل وی که قصد سخنرانی در یکی از دانشگاههای کویت را داشت، تعبیه کردند. اما عوامل اطلاعاتی کویت موفق به کشف بمب و دستگیری همه عوامل شدند. دو تن از عوامل با نامهای "ولی عبدالهادی غزالی" و "رعاد عبدالامیر الاسدی" در بازجوییها و در حضور قاضی اعتراف کردند که تحت اجبار و به رهبری اداره 14 سازمان (که پیشتر معرفی شد) اقدام به این ترور کردند. البته آمریکا نیز در ماه ژوئن با حمله موشکی به مرکز سازمان، حسابی تلافی کرد.
کشف طرح حمله داعش به آمریکا و فرانسهیکی از مهمترین عملیاتهای جهاز المخابرات، عملیات کشف طرح حمله از سوی داعش به آمریکا و فرانسه بود. روزنامه تلگراف در مطلب 12 آوریل 2015 خود به نقل از "حیدر العبادی" -نخست وزیر عراق- اعلام کرد که در پی حملات نیروهای ائتلاف به جبهه داعش در عراق، آمریکاییها و فرانسویهای داعش که در حال بازگشت قاچاقی به کشورهای خود هستند، دستور انجام اقدامات خرابکارانه و تروریستی نسبت به مراکز مهم این دو کشور را دارند.
به نقل از تلگراف، عبادی متذکر شده است که سرویسهای امنیتی عراق در همکاری مستمر با اف بی آی آمریکا و سرویسهای اطلاعاتی فرانسه، مانع از بروز هر گونه اقدام تروریستی در خاک این کشورها خواهند شد.
تصفیه درون سازمانی
وب سایت نشریه The National در مطلب 22 سپتامبر 2010 خود به قلم "فیل سندز" (Phil Sands) خبر از اتهام سرویسهای اطلاعاتی عراق به ترورهای هدفمند داد. بنابر این گزارش، دو تن از مقامات امنیتی ارشد عراق که خواستار عدم افشای نام خود بودند، در مورد تصفیه درون سازمانی نیروهای اطلاعاتی عراق علیه یکدیگر افشاگری کردند. آنها علت بروز این بحران را تمایلات مذهبی خواندند. دو دستگی شیعه و سنی بودن مامورین سازمان و تمایلات سیاسی و حزبی آنها موجب انتقامجویی با ترور یکدیگر شده است.
ژنرال یکی از بریگاردهای امنیتی عراق خبر از ترور مامورین اطلاعاتی شیعه توسط عوامل سنی یکی از معاونتهای سازمان داده است. این ژنرال، که به شدت از افشای هویت خود در هراس بود، عوامل این ترورها را افسران اطلاعاتی سابق صدام حسین دانست که با کسب اطلاعات کافی از فعالیتهای روزمره مامورین INIS زمان و محل مناسب آنها را ترور میکنند.
گفتنی است که هر گونه اطلاعات در مورد شخص مامور سازمان، فقط در انحصار خود سازمان و یا سازمان سیا آمریکا است و درز این اطلاعات فقط توسط آنها میتواند صورت گرفته باشد. این در حالی است که یکی از مقامات زن ارشد سیا، این امر را اتهام خوانده و سازمان سیا را منزه از هرگونه شیطنت و دخالت دانسته است.
ژنرال مذکور، اشاره کرد که این ترورها -که عمدتا به شکل بمبگذاری و یا تیراندازی شکل گرفته است- به صورت بسیار حرفهای صورت گرفته است. وی، از اینکه مسئولان سیاسی عراق مرگ مامورین زحمتکش امنیت کشور را -با بیان اینکه حمله تروریستی بوده- انکار میکنند و حتی بدون پیگیری، حقیقت وارونه تلخی را رقم میزنند ابراز دلرنجهگی کرد.
این افسر اطلاعاتی گفت که وی و همقطارانش پیشرفتهترین دورههای آموزشی ترور افراد را تحت نظارت و آموزش سازمان سیا فرا گرفتهاند و فقط این سازمان میتوانسته که نحوه ترور حرفهای را به آن افراد بیاموزد. وی، خود به صراحت شاهد قتل 6 مامور اطلاعاتی از 6 معاونت مختلف بوده است. یکی از مقامات ارشد امنیتی عراق به شرط عدم افشای هویتاش، ضمن تایید این ادعا، از طرح ترور خودش توسط عوامل درون سازمانی و نجات غیر قابل باورش سخن گفته است.
طبق ادعای ژنرال، مامورین سازمان اطلاعاتی عراق دارای سیمکارتهای ثبتنام نشده -جهت جلوگیری از هر گونه احراز هویت- هستند که البته مستقیما به شبکه مرکزی سازمان متصل است. این سیمکارتها را هیچ نهادی به غیر از خود سازمان نمیتواند ردگیری کند. در طی ماههای اخیر گزارشهای محرمانهای برای مقامات ارشد سیاسی عراق مبنی بر شرح این تصفیه درون سازمانی ارسال شده که هیچ اقدامی صورت نگرفته است.
"شامل بسام" -تحلیلگر سیاسی مستقل- قویا معتقد بر این است که این اعمال توسط آمریکاییها برای حذف عوامل اطلاعاتی RAW که نزدیک به جمهوری اسلامی ایران هستند صورت گرفته است. او، عوامل ترور را افسران بعثی سابق که نزدیک به واشنگتن و سیا هستند میداند. نهادها و شوراهای نزدیک به جمهوری اسلامی ایران همچون مجلس اعلای اسلامی عراق همواره از سوی منتقدین به شدت محکوم شده و هدف ترور هستند.
الأستخبارات العسکريه (اطلاعات نظامی)
اين اداره در آغاز زير مجموعه وزارت دفاع بود. پس از آن به علت حساسيت امر زير نظر شورای انقلاب قرار گرفت. وظيفه اصلی اين مرکز دستيابی به خبرها و اطلاعات دشمنان رژيم بعث بود. اداره "استخبارات" سالها بعد با "الأمن العسکری" (امنيت نظامی) ادغام و به مجموعه نهادهای زير نظر رياست جمهوری منتقل گرديد و به عنوان "مديريه الأستخبارات العسکريه العامه" (اداره کل اطلاعات و ضد اطلاعات نظامی) يا به اختصار "استخبارات عسکريه" شناخته شد. به باور برخی از تحلیلگران، اين نهاد اطلاعاتی-امنيتی مخوفترين دستگاه اطلاعاتی بعثيان با فعاليتهای گسترده بود.
در سال 1979، "خليل العزاوی" -مدير وقت عمليات سرويس اطلاعات عراق- کتابچهای در حدود 40 صفحه تدوين کرد و نام آن را "خط مشی" (استراتژی) نهاد که در واقع نقشه راه امنيتی بعثيان محسوب میشد. در جزوه ياد شده، تأکيد شده بود که يکی از وظايف مبرم وابستگان نظامی سفارتخانههای عراق در خارج از کشور، که تحت پوشش فعاليتهای ديپلماتيک عمل میکردند، کسب اطلاعات و تهيه گزارش درباره فعاليتهای هستهای و جنگ ميکروبی و شيميايی در غرب است. تهيه عکسهای هوايی از پايگاهها و مراکز تجمع نيرو و زرادخانههای اسلحه کشورهای عضو پيمان آتلانتيک شمالی (ناتو) و شناسايی موقعيت پايگاههاي هوايی، زمينی و دريايی آنها، طرحهای محرمانه تسليحاتی و ساخت جنگ افزارهای مدرن، در زمره تکاليف جاری اين مأموران به ظاهر ديپلماتيک در خارج از کشور بود.
سوء قصد به جان مخالفان، از ديگر وظايف اين دستگاه به شمار میآمد. ترور "عبدالرزاق النايف" در لندن، آيتالله "سيد حسن شيرازی" در بيروت، و حجتالاسلام "سيد محمد مهدی حکيم" در خارطوم از اقدامات اين نهاد است. به طور کلی، گردآوری اطلاعات و دست زدن به هرگونه عمليات در خارج از کشور در حيطه کارکردهای اين مرکز قرار داشت.
کارآموزان دوره ديده و کارکشته استخبارات عسکری به زبانهای مختلف مسلط بودند. تهيه اطلاعات نظامی از کشورهای همسايه، شناسايی فرماندهان نظامی، جمعآوری آگاهیهای دارای بار امنيتی از سرحدّات همسايگان، آماده سازی نقشههای نظامی و گردآوری تصاوير ماهوارهای، مبارزه با فعل و انفعالات و تحرکاتي که به پشتيبانی بيگانگان در داخل کشور انجام ميگيرد و رويارويی با جاسوسان بيگانه از رهگذر شناسايی و خنثی سازی برنامههای آنان، در زمره مسئوليتهای جاری و تعريفشده اين نهاد امنيتی است.
در زمان قدرت گرفتن بعثيان، رییس اين دستگاه سرهنگ "شفيقالدراجی" و معاون وی سرهنگ "عبدالرزاق النايف" بود. 21 دفتر اصلی الأستخبارات العسکريه در بغداد، کنار رود دجله، جنب "جسرالائمه" (پل ائمه) قرار داشت. تمامی مسئولان استخبارات از بلندپايگان نظامی و امنيتی عراق بودند و برنامه ديدارهای منظم با صدام داشتند.
با توجه به اقدامات فوق الذکر و نقش اصلی این سرویس اطلاعاتی در عملیات کشف بدل صدام حسین یعنی "میخائیل رمضان" و عمل جراحی اندک بر روی وی، در این گزارش به این سرویس پرداخته شد.
صدام حسین (سمت راست) و میخائیل رمضان (سمت چپ)
الأمن الخاص (امنيت ويژه)؛ سوگلی اطلاعاتی صدام
کشف برخی توطئههای واقعی و ساختگی در نيمه نخست دهه 80 باعث شد تا صدام موضوع حفاظت از خود، خانواده، نزديکان و مقامات عالیرتبه رژيم را به تشکيلات امنيتی جديدی محول کند. از اين رو، مبادرت به تأسيس «مديريه الأمنالخاص» (اداره امنيت ويژه) کرد. اين مرکز در سال 1983 پس از برملا شدن آنچه دستگاه تبليغات بعثيان آن را دسيسه به منظور براندازي حکومت خواند، ايجاد گرديد. اين نهاد، کنترل فعاليتهای مسئولان ارشد دولتی و دواير تابعه آنها، بلندپايگان نظامی، رؤسای سازمانهای به اصطلاح مردمی (جوانان، زنان، کارگران) را عهدهدار بود.
گفته شده است پيشينه اين تشکيلات مخوف امنيتی به سنوات 1964-1966 باز ميگردد، آن هنگام که بعثیها هنوز به قدرت نرسيده بودند درون تشکلشان "جهاز حنين" را ايجاد کردند و البته صدام از مؤسسان اين دستگاه اطلاعاتی بود. همين ايده در سالهای بعد به تکوين "امنالخاص" انجاميد. در برههای، افزون بر محافظت از صدام و اعضای درجه يک خانوادهاش، مسئوليت برخورد با طرحهای براندازی، پنهانسازی سلاحهای کشتار جمعی، و انجام برخی تصفيه حسابهای فيزيکی معارضان، و البته کنترل روسای سرويسهای امنيتی با اين نهاد بود. مقر اصلی اين مرکز در ساختمان "الحياه" نزديک يکی از کاخهاي صدام در بغداد قرار داشت. نظر به اهميت وظايف اين سرويس، تمامی گزارشهای آن مستقيم در اختيار صدام قرار میگرفت. ریاست این سازمان از نیمه دهه 1990 تا سال 2003 بر عهده "قُصی صدام حسین" -پسر کوچک- که معروف به شیعهکشی و از عدی نزد صدام محبوبتر بود، قرار داشت.
سازمان امنیتی کردستان عراق (آسایش)
کردها، جنجالیترین اقلیت عراق به شمار می روند که از زمان تجزیه امپراتوری عثمانی، با حکومت مرکزی عراق به کشاکش و مبارزه پرداختهاند. شیخ "محمود برزنجی" یکی از نخستین و معروفترین رهبران کرد عراق است که با سلطه انگلیسیها و ملک فیصل سعودی به مخالفت و مبارزه برخاست . وی تا سال 1931، به مبارزه ادامه داد، ولی سرانجام به اجبار خود را تسلیم کرد.
کردهای عراق در تاریخچه پرتنازع خود با حکومتهای استعماری و خودی این کشور، مسیر پرنشیبی را طی کردهاند. نقش "مصطفی بارزانی" به عنوان نماد مقاومت و آزادیخواهی کردهای عراق بسیار برای آنهای پررنگ است. البته مصطفی بارزانی طبق ادعای دکتر "سعید کمال قادر" -فعال سیاسی کرد- برای سالها مامور KGB خوانده شده است. وی مدعی شده که مصطفی به کمک روسها نقش بسزایی در تضعیف حکومت عبدالکریم قاسم داشته و البته چندین سالی هم تحت حمایت کامل شاه ایران بر علیه حکومت آن زمان عراق (حزب بعث) بوده و نهایتا با تلطیف اوضاع بین حکومت وقت ایران و صدام حسین در سال 1975، محمدرضا شاه به او پشت کرده و به شدت او را رنجانده است. دکتر قادر معتقد است که خاندان بارزانی از زمان مصطفی تا به امروز، پیوسته همکاری خود را بین KGB و CIA و MOSSAD تغییر داده است. صحت و سقم ادعاهای قادر مورد شک است. مصطفی، سالهای آخر عمر خود را در آمریکا گذراند و در گفتگویی با "اوریانا فالاچی" -روزنامه نگار ایتالیایی- پیوسته از وفاداری به عهد و پیمان خود با شاه و پشت کردن شاه ایران به عهد و پیمان خود یاد کرد.
پس از فروپاشی حرکت ناسیونالیستی کرد به رهبری ملا مصطفی بارزانی در سال 1975، بازماندگان این حرکت در دو حزب جداگانه به فعالیت سیاسی-نظامی ادامه دادند. بخشی از بازماندگان حرکت ملا مصطفی تحت رهبری "مسعود بارزانی" -پسر وی- مبارزات مسلحانه خود را با نام "حزب دموکرات کردستان عراق" به شکل محدودی آغاز کردند. افراد این حزب بیشتر تحت نفوذ قبیله بارزان بودند، اما گروه دیگر به رهبری "جلال طالبانی"، "اتحادیه میهنی کردستان عراق" را تشکیل دادند.
مشکلات کردها با حزب بعث هیچگاه به سرانجام نرسید. بعثیها، به هیچ عنوان خواستار پذیرش استقلال کردها نبودند. سرانجام با وقوع انقلاب ایران در سال 1979 و وقوع جنگ تحمیلی از سوی عراق، کردهای این کشور فرصت تاریخی دیگر برای مبارزه با حکومت سرکوبگر بعث یافتند. جمهوری اسلامی ایران بطور کامل در جریان جنگ از کردهای عراق دفاع کرد و آنها هم در جبهه همکاری با ما از هیچگونه تلاشی مضایقه نکردند. در اواخر جنگ فشارهای بیامان و ناجوانمردانه بینالمللی بر ایران و بازپس گیری برخی از منطق از دست رفته عراق توسط آن در سال 1988 (1367)، تمامی معادلات را به هم ریخت. حالا دیگر حزب بعث، فرصت بزرگی برای تلافیجویی علیه کردهای عراق پیدا کرده بود. لذا، حمله شیمیایی حلبچه را شکل داد و بیش از 5 هزار نفر از مردم بیگناه حلبچه را کشت.
علی حسن المجید معورف به علی شیمیایی عامل حمله شیمیایی
صدام، پس از پایان جنگ با ایران، بلافاصله شروع به حمله نظامی به کردها کرد و میلیونها تن از آنها به ایران و ترکیه پناه بردند. بخش قابل توجهی از آنها نیز کشته و یا به جنوب عراق تبعید شدند و مناطق وسیعی از کردستان عراق به تصرف نیروهای صدام حسین درآمد. اما بالاخره، اشتباه صدام در حمله به کویت و حمله آمریکا در دو نوبت به عراق (جورج بوش پدر و پسر)، زمینه را کاملا برای تفوق کردها مهیا کرد. آنها نه تنها به مناصب دولتی در دولت ملی کنونی عراق رسیدهاند، بلکه در بسیاری از مناطق شمال عراق اعلام استقلال کردهاند.
نکته مهم این که شکلگیری سازمان امنیت دولت کردستان تحت نام آسایش در پی احساس لزوم شکلگیری یک سازمان امنیتی در مقابل سرکوبگریها و تعدی رژیم بعث محقق شد و امروزه شکلگیری سرویس اطلاعاتی تحت الامر آسایش یعنی "پاراستین ئو زانیاری" که حاصل اتحاد دو قطب کردستان عراق است، در پی احساس لزوم تحقق اتحاد امنیتی در مقابل شیطنتهای آمریکا و قدرتهای برون مرزی غرب را شاهد هستیم.
سمت راست: مسعود بارزانی / سمت چپ: جلال طالبانی
"آسایش" نام سازمان امنیتی دولت منطقهای کردستان عراق است که از مارس ۱۹۹۳ اجازه فعالیت قانونی در محدوده کردستان عراق پیدا کرد. قلمرو فعالیت قضایی این سازمان هم جرائم اقتصادی مانند قاچاق بوده و هم جرائم سیاسی مانند جاسوسی، خرابکاری و تروریسم را شامل می شود. این سازمان در دهه ۱۹۹۰ توسط دو گروه اصلی کرد یعنی حزب دموکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان تاسیس شد و بعد از سال ۲۰۰۴ با تغییرات جزئی در ساختمان سازمان به کار خود ادامه داد. واژهٔ فارسی آسایش در کردی به وام گرفته شده (به شکل ئاسایش) و در معنی امنیت بهکار میرود.
آموزش و تمرین نیروهای زن سازمان آسایش
پاراستین و زانیاری
اما "پاراستین و زانیاری" (به معنای حفاظت و اطلاعات- که پاراستین ئو زانیاری خوانده میشود) نام سرویس اطلاعاتی است که از ادغام سرویس اطلاعاتی حزب دموکرات کردستان موسوم به پاراستین و سرویس اطلاعاتی اتحادیه میهنی موسوم به زانیاری شکل گرفت. هم اکنون این سرویس تحت ریاست "مسرور بارزانی" (از حزب دموکرات) و معاونت "دکتر خسرو" (از اتحادیه میهنی) مدیریت میشود. این آژانس اطلاعاتی دولت کردستان، بازوی رصد اخبار و اطلاعات سازمان آسایش است و تمامی اطلاعات لازم را برای جلوگیری از هر گونه خرابکاری و جاسوسی را در اختیار آسایش قرار میدهد. این سرویس، حق هیچگونه پیگرد و بازداشت را نداشته و مسئولیت این اعمال با پاراستین است.
کمک اطلاعاتی ایران به عراق
هفته نامه "نیوزویک" در گزارشی آورد که سه افسر سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) اعلام کردهاند که دولت نوری المالکی -نخست وزیر سابق عراق- برای سالها به شدت فعالیت جاسوسان آمریکایی در این کشور را زیر نظر داشته است. این جمله "جان ماگر" -افسر سابق سیا- جای تامل بسیار دارد: "آنها کاملا ما را زیر نظر و پوشش خود دارند".
به گفته این افسر سابق سیا، اولین هدف اداره ضد اطلاعات عراق علیه تماسهای جاسوسان سیا با سرویس اطلاعات تازه شکل گرفته عراق (جهاز المخابرات) بود. این نهاد در بدو امر با سرمایه گذاری و آموزش آمریکا به وجود آمده بود. ماگر در ادامه افزوده که دولت نوری المالکی با رصد اطلاعاتی، تمامی افرادی که مظنون به جاسوسی بودند را اخراج کرد. از جمله در سال 2007 که خود الشهوانی از کار اخراج شد. به گفته این افسر پیشین سیا و چند نفر دیگر از همکارانش، عراق با کمک تجهیزات شنود مکالماتی پیشرفته از سوی ایران چند سالی است که ردگیری عملیات سیا در این کشور را شروع کرده است. وی، معتقد است که رصد عملیات سیا در بغداد امروزه بسیار آسان است و عراق و ایران کاملا بر امور اطلاعاتی اشراف دارند. ماگر در خاتمه خطاب به مشاوران اعزامی آمریکا به عراق گفته که بهتر است آنها بسیار مراقب باشند زیرا عراقیها کاملا اوضاع را زیر نظر دارند.
نقش اطلاعاتی به موقع ایران در عراق
در شرایطی که نیروهای آمریکا با هدف انجام یک ماموریت محدود به عراق باز می گردند، مقامات ایالات متحده همچنان نگران احتمال بروز اختلاف مجدد با ایران هستند، چه به طور مستقیم و چه به واسطه شبه نظامیانی که مورد حمایت ایران هستند.
روزنامه آمریکایی نیوزویک ادعا کرده که یکی از روحانیون ارشد ایران که به شرط عدم افشای نامش در مورد مسائل امنیتی صحبت کرده، گفته که از زمانی که داعش طی ماه ژوئن بخش شمالی عراق را تصرف کرد، ایران بیش از هزار مشاور نظامی و یگان نخبه به عراق اعزام کرده و ضمن انجام حملات هوایی، بیش از یک میلیارد دلار کمک نظامی داشته است. وی در ادامه افزوده که مناطقی که از دست داعش آزاد شدهاند، مرهون کمک و حمایت مشاوران و فرماندهان ایرانی هستند.
در عین حال، دولت شیعه عراق به طور روزافزونی به نیروهای گسترده داوطلب شیعه و شبه نظامیان قدرتمندی که در مجموع تعدادشان با نیروهای امنیتی عراق برابری میکند، متکی شده است.
با وجود آنکه دولت اوباما میگوید همکاری مستقیمی با ایران ندارد، اتحاد نظامی دو کشور علیه داعش یک واقعیت ناراحت کننده است چرا که ایران همچنان به حمایت از بشار اسد که آمریکا خواهان سرنگونیاش است، ادامه میدهد.
"علی خدری" -دستیار ویژه پنج سفیر آمریکا در عراق و مشاور ارشد سه تن از رهبران فرماندهی مرکزی آمریکا بین سالهای 2003 تا 2009 - می گوید تنشهایی که پس از سال 2003 به مقابله ایران و آمریکا دامن زدند، حال در سایه تمایل دو طرف به شکست داعش قرار گرفتهاند. در شرایطی که خروج نیروهای آمریکا از عراق در سال 2011 فضای بیشتری را برای گسترش نفوذ ایران در این کشور فراهم کرده، حمایت تهران از گروههای شبه نظامی از زمان ظهور گروههای شبه نظامی سنی تشدید شده است.
اعتراف "جیمز جفری" -سفیر سابق آمریکا در عراق- در نوع خود شنیدنی است. وی اذعان داشته که دولت اوباما پس از پیشروی های اولیه داعش دچار اشتباه در تخمین شده و حملات هوایی محدود علیه این گروه را آغاز نکرده است. در تابستان سال جاری، مقامات عراقی برای مقابله با نیروهایی که به شهر اربیل کردستان حمله کردند و تا نزدیکی بغداد پیش رفتند، در خواست کمک کردند. اما مقامات کاخ سفید که از سیاست های فرقه ای نوری المالکی، نخست وزیر وقت عراق ناامید شده بودند، اصلاحات سیاسی را در اولویت قرار دادند.
جفری در ادامه افزود: «عراقی ها در تنگنای ناامیدکننده ای قرار گرفته بودند و تنها کسانی که به کمک آنها آمدند، ایرانی ها بودند. این مردم چنین مسئله ای را از یاد نخواهند برد.»
در آن دوره، کردهای عراق که وفادارترین متحد آمریکا در عراق محسوب می شدند، کمک تسلیحاتی ایران را پذیرفتند. با این حال آمریکا پس از سخنرانی 10 سپتامبر که طی آن از گسترش استراتژی دولتش برای مقابله با داعش سخن گفت و پچ پچ هایی که از طریق کانال های دیپلماتیک و اطلاعاتی به گوش رسید، در مورد تشدید شورش ها احساس ناآرامی کرد.
اوباما برای آموزش مجدد نیروهای عراقی دست به اعزام سه هزار نیرو به این کشور زد و هیچ نشانه ای از دشمنی میان نیروهای آمریکایی و مشاوران ایرانی یا نظامیان شیعه به چشم نخورده است. برخلاف گذشته، کار نیروهای آمریکا محدود به پایگاه ها و مقرها می شود.
جمعبندی
1. در دوره صدام حسین، جايگاه رؤسای نهادهای امنيتی عراق معادل وزير و البته بالاتر از آن بود. با وجود آن که اميد بود پس از سقوط رژيم فاشيستی بعث حاکم بر عراق، اسناد اين مراکز امنيتی به دست مردم بیافتد، اما متأسفانه آمريکايیها بسياری از مدارک به دست آمده را سرقت و به مکانهای نامعلومی منتقل کردند. مسئولان عراقی، با جديت سرگرم مذاکره به منظور بازگرداندن بخشی از اسناد به تاراج رفته هستند. بیشک در صورت بررسی اين مدارک، ابعاد هولناک جنايات بعثیان بيش از پيش فاش خواهد شد.
2. سرویسهای اطلاعاتی عراق، علاوه بر تلاش بسیار جهت تبلیغ قدرت خود،پیوسته به دلیل خیانتگری ذاتی سیستم سیاسی این کشور دچار شکستهای متعدد شدهاند که از آن دست میتوان به فرار میخائیل رمضان (بدل صدام حسین) و لطیف یحیی (بدل عدی صدام) از خاک عراق اشاره کرد.
3. تعدد سرویسهای اطلاعاتی عراق در نهادهای گوناگون همچون وزارت کشور، وزارت دفاع و ارتش، شاید در نفس عمل بد نباشد اما موجب بر هم ریختن تعادل و توازن اطلاعاتی عراق گشته و چیزی به نام یک نهاد مسئول و مجری تمامی امور اطلاعاتی و امنیتی داخلی و خارجی همچون وزارت اطلاعات را نمیتوان به معنای واقعی کلمه در این کشور دید. به همین جهت، انتخاب نام عروس هزار داماد اطلاعاتی که از این دست به آن دست میشود، مناسبتترین وجه تسمیه برای نظام اطلاعاتی عراق است.
منابع و مآخذ:
http://articles.latimes.com/2007/apr/15/world/fg-intel15
http://www.washingtonpost.com/wp-dyn/content/article/2009/08/24/AR2009082402491.html?hpid=opinionsbox1
http://www.politico.com/politicoinfluence/0115/politicoinfluence16767.html
https://www.cia.gov/library/reports/general-reports-1/iraq_wmd_2004/chap1_annxB.html
http://www.theguardian.com/world/2009/may/26/iraq-intelligence-sue-guardian-report
http://www.tabnak.ir/fa/news/178583
http://www.globalsecurity.org/intell/world/iraq/mukhabarat.htm
http://iichs.org/index.asp?id=2136&doc_cat=1
www.iraqcoalition.org/regulations/20040401_CPAORD69_Delegation_of_Authority_to_Establish_the_Iraqi_National_Intelligence_Service_with_Annex.pdf
www.iraqcoalition.org/regulations/20040401_CPAORD69_Delegation_of_Authority_to_Establish_the_Iraqi_National_Intelligence_Service_with_Annex.pdf
http://www.thenational.ae/news/world/middle-east/iraqi-intelligence-services-accused-of-targeted-killings
http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1934985
http://www.asriran.com/fa/news/36952
http://sogandebaroon.blogfa.com/post/882
http://www.rubincenter.org/2002/09/al-marashi-2002-09-01
http://shia-online.ir/article.asp?id=22767
http://www.ziryan.ir/NewsDetail.aspx?itemid=177
:: موضوعات مرتبط:
اخبارتحلیلی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1127
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0